فلسفه كايروپراكتیک

فلسفه کایروپراکتیک | کلمه فلسفه بطور معمول تصویری از یونانی های باستان یا محققان و دانشمندان پیر در کتابخانه های پر گرد و غبار باستانی را به ذهن ما می آورد، در حالیکه (فلسفه سلامت)، علم زنده ای است که کیفیت زندگی را تحت تأثیر خود قرار می دهد. این فلسفه بما کمک می کند در مورد چگونگی رفتار با بدنمان تصمیمات درست و بجایی بگیریم.
در بیشترین موارد، پاسخ فرد به هر گونه علائم بیماری، مصرف قرصهای مختلف می باشد تا از شر درد خلاص شود. بطور مثال به محض برخورد با علائم سرماخوردگی، داروهای در دسترس مخصوص سرماخوردگی از داروخانه تهیه ومصرف می شوند. در صورت بالا رفتن وزن، فرد به سراغ قرصهای رژیم لاغری می رود، در صورت احساس خستگی و در حالت کم خـوابی بـاز هـم دارو مصرف می شود.

فلسفه کایروپراکتیک

سیستم طبیعی بدن به صورتیست که هر مشکلی در داخل بدن بوجود بیاید، علامتی از قبیل درد، کهیر و… بروز می کند. در این حالت است که سیستم هشدار دهنده بدن بکار می افتد. درست مانند چراغ قرمز روی داشبورد ماشین شما، چنین علائمی به شما هشدار می دهند که زمان کنترل مکانیسم داخلی فرا رسیده است. در دنیای طب معمولاً به این هشدارها بوسیله روش رفع علامت، پاسخ داده می شود و نه رفع علت آن و عقیده آنان بر این است که بیرون، درون را مداوا می کند.
اگر شما دردی در ناحیه سر حس کنید، آیا بهتر نیست علت را بیابید و در صدد رفع آن بر بیایید یا فقط و فقط به سراغ داروهای ضد درد خواهید رفت. و تصور می کنید که مشکل بر طرف شده، صرفاً به خاطر اینکه علامت آن از بین رفته است. واقعیت اینست که سلامتی نشأت گرفته از درون انسان است. یک بدن سالم بطور طبیعی قادر به انجام هر کاری است که از عهده دارو بر می آید، با این تفاوت که بدن طبیعی عمل می کند و دارو، شیمیایی. علاوه بر این، بدن خود میداند که چه زمانی برای شروع پروسه درمانی مناسب می باشد و چه موقع باید پروسه درمانی متوقف شود و مرحله بعد از آن یعنی مرحله نگهداری (maintenance) رجوع شود. فلسفه کایروپراکتیک بر این فرض بنا نها شده است که دنیای هستی دارای نظم خاص خود می باشد و هیچ چیز در دنیای ما بی معنا و تصادفی و اتفاقی نیست. برای هر معلولی، علتی وجود دارد. ممکن است که ما همیشه قادر به یافتن علت نباشیم، چه رسد به درک آن، اما آنچه مسلم است هیچ چیزی تنها شانسی و بدون علت اتفاق نمی افتد. ما این را باور داریم که در دنیای هستی یک نظم هوشمندانه حاکم می باشد. یک نیروی راهنما در تمام امور هستی وجود دارد و بطور حتم این نیرو در بشر نیز یافت می شود و تنها بخاطر وجود چنین قدرت هوشمندانه ای است که ما قادر به ارائه هستی و زندگی در این دنیا می باشیم. بدون آن، سیاره ما تلی از بقایای سنگها و صخره ها می بود.

فلسفه کایروپراکتیک

حال باید این را بدانیم که چنین اصلی معلول یک ایمان کورکورانه یا عقیده مذهبی دانشمندان، فیلسوفها و کایروپراکتورها نمی باشد، بلکه بر اساس شواهد فیزیکی تجربه شده در دنیای واقعی ما استوار می باشد. به پیرامون خود نگاه کنید. آیا این دنیای هستی می تواند معلول علتهای تصادفی و شانسی باشد؟ چطور بال پرندگان به این کاملی و زیبایی برای پرواز طراحی شده، با تمام جزئیات مربوط به آن. آیا اینکه ریشه های گیاهان به سمت پائین و ساقه و برگهای آنها بسمت بالا رشد می کنند، یک رویداد اتفاقی است؟ اگر دنیای هستی واقعاً اتفاقی بود حداقل چند گیاه یافت می شد که ریشه خود را به بالا می فرستاد و ساقه و برگهای خود را در خاک مدفون می کرد. خورشید فقط بعضی روزها بطور اتفاقی طلوع می کرد و ما نمی توانستیم از دوباره اتفاق افتادن هیچ پدیده ای اطمینان داشته باشیم. تصور اینکه دنیای هستی بدون هیچ کنترل هشیارانه ای در عملکرد می باشد. مانند اینست که قبول داشته باشیم اهرام ثلاثه مصر در اثر یک حادثه اتفاقی ریزش سنگ بوجود آمده اند.
هوش ذاتی که در نهاد و بنیاد هستی پیدا می شود. هنگامی که برگهای یک گیاه بسوی نور خورشید می چرخند یا وقتی که یک پرنده تا زمانی که جوجه هایش از تخم بیرون بیایند، روی آنها می نشیند و یا زمانیکه که بدن انسان می داند که برای درمان و شفای خویش چه کند، قدرت واقعی هوش فطری دنیای هستی نمایان می شود. این هوش وذکاوت انسانی است که میتواند اهرام ثلاثه را بسازد. لازمه خلق و نگهداری عجایب طبیعی که پیرامون ما را فرا گرفته اند، حتی ذکاوتی بالاتر از این است در این همان هوش جهانی و دنیای هستی می باشد. درک چنین مفهومی برای ما انسانها مشکل می باشد و قادر نیستیم بفهمیم که این قدرت از کجا پدید آمده و چگونه عمل می کند. تنها چیزی که ما به آن اطمینان کامل داریم اینست که چنین چیزی بنام هوش فطری دنیای هستی بایستی وجود داشته باشد و در غیر اینصورت هیچ چیز دیگر وجود خارجی نخواهد داشت. این هوش فطری است که راهنمای ما در زمینه تطبیق با محیط افراد همان باشد و بدین وسیله است که قادر به ادامه حیات هستیم. این همان قدرتی است که برگهای یک گیاه کنار پنجره را بسوی نور می چرخاند. این گیاه را جابجا کنید و دوباره شاهد حرکت برگها بسوی نور خواهید بود. این شما نیستید که به گیاه می گوئید چه کند، این خود گیاه است که می داند برای ادامه حیاتش به نور نیاز دارد و این هوش فطری گیاه به او می گوید. طپش قلب، هضم غذا، دفع مواد زائد، نبود گلبولهای سفید با عفونت در بدن همه و همه توسط این هوش فطری هدایت می شوند. اینها هیچکدام به یک نوزاد تعلیم داده نمی شوند. هوش فطری شما در حقیقت سازنده بدن سالم شماست، اگر وسایل کافی مثل انرژی یا مواد لازم برای این سازنده فراهم نباشد، سلامت بدست نخواهد بود.

 

فلسفه کایروپراکتیک

برای اطلاع از آدرس و ساعات کاری مطب آقای دکتر مسعود اعتدالی متخصص کایروپراکتیک اصفهان به بخش تماس با ما سایت مراجعه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *